شاید این جمعه بیاید شاید... |
هیروشیما
بمبهای اتمی که بر روی هیروشیما و ناکازاکی انداخته شد در پیشگوییهای نوسترآداموس آمده است.
بر دو شهر، نزدیک بندرگاه چنان تازیانه
عذابی فرو خواهد آمد که تا کنون دیده نشده.
آدولف هیتلر
پیشگویی:نوسترآداموس چند پیشگویی خارق العاده ودقیق درباره ئ رهبر نازیها کرده است. در یکی از آن ها خلاصه ای از زندگی او را ارائه می دهد و از مرگ نا معلوم او سخن می گوید
در کوهستانهای اتریش نزدیک راین
از پدر و مادری معمولی زاده خواهد شد
مردی که مدعی دفاع از لهستان و
مجارستان خواهد بود.
پایان کار او
هرگز دانسته نخواهد شد.
شعر دیگری از سالهای نخستین جنگ وقتی ارتش آلمان در طول جبهه به سوی فرانسه بر حرکت درآمد حکایت دارد.
اگر چه بیشتر کشور های اروپا بر ضد هیتلر یا آنطور که نوسترآداموس می گفت هیستر متحد شده بودند او چندی فاتح بی چون و چرای نبرد ها بود.
وقتی قدرتهای نیمکره ئ شمالی
با هم متحد شوند
در شرق ترس و هراسی هولناک
بر می خیزد
روزی دو رهبر بزرگ با یکدیگر
دوست خواهند شد
و سرزمین جدید به اوج اقتدار
خواهد رسید
آن گاه مردی خونخوار دوباره ظهور
خواهد کرد
مرد خونخوار به عنوان سومین ضد مسیح جهان شناخته شده که در چین ظهور خواهد کرد. سرزمین جدید در مکاشفات نوسترآداموس به معنهی آمریکاست. بنابراین به نظر میرسد نوسترآداموس به جنگ میان امریکا و روسیه از یک طرف و چین در طرف دیگر دارد.
حتی تاریخ دقیق این جنگ نیز معلوم شده است.
از سال ???? هفت ماه گذشته هز آسمان پادشاه وحشت فرود خواهد آمد قبل و بعد از آن جنگ سلطنت خواهد کرد.
نیمکره ی شمالی آسیب فراوانی خواهد دید قحطی عظیمی که در نتیجه ئ آفات به وجود می آید نیمکره ئ شمالی را فرا خواهد گرفت
1-انقلاب اسلامى در ایران و امام خمینى
«شورش،گرسنگى و جنگ بىپایان در فارس ...بقیه در ادامه مطلبجنبشى بزرگ که شاه را رسوا مىکند پایان آن در فرانسه آغاز مىشود و از سوى یک کاهن است که در جاى دورى نشسته است».
(اوّل-70) شاه،همان شاه ایران است.شاه یک واژه فارسى است و فارس،نام باستانى ایران است.کاهن،اشاره به آیة الله خمینى و جاى دور،اشاره به آن روستاى کوچک فرانسه است که آخرین اقامتگاه امام در تبعید طولانى خود در آن بود،و(نوفل لوشاتو)نام دارد.سفر امام به یان روستا،پس از آن بود که دولت صدام حسین او را از شهر نجف در عراق اخراج کرد و امام از این روستا به ایران بازگشت و به کار برپایى حکومت اسلامى بر ویرانههاى نظام شاهنشاهى پرداخت.شما نیز بىگمان،در این شگفتى با من شریکید که این مرد،چهار صد سال پیش،چگونه این جنبش بزرگ مردمى در ایران را که به سرنگونى شاه انجامید.پیش بینى مىکند و مىبیند که چگونه
دولت او برکنار مىشود و نقش او در منطقه اسلامى آشکار مىشود(و از این گذشته پرده از چهره رژیمهاى دیگرى نیز بر مىافتد و ما به خوبى آن را در آینده مىبینیم)آیة الله خمینى در آن دوره تعیین کنند،در خانهاى در یک روستاى فرانسه که کسى آن را نمىشناسد،به سر مىبرد،و پیش از آن کسى نام این روستا را در جهان نشنیده است.
«فرمانده عرب،مریخ،خورشید،ناهید،برج اسد قانون کلیسا از راه دریا تسلیم مىشود به سوى ایران،نزدیک به یک میلیون سرباز بیزانس و مصر،یک اژدهاى راستین حمله مىبرد».
(پنجم-25) ستارگان و برجهانى که اینجا آمده،اشاره به تاریخ معینى است.اقتران مریخ با خورشید و ناهید در برج اسد در 21 ماه اوت سال 1986 رخ داده است.نام ایران در کتاب اصلى،به صورت(فارس)آمده که نام باستانى ایران است و تا سال 1935 در عرف بین المللى تغییر نکرده بود،و از آن پس نام کنونى خود را یافت.
(بیزانس)،نام باستانى شهر استانبول کنونى و اشاره به کلّ ترکیه است.
فرمانده عرب،بىگمان،اشاره به صدام حسین است،به ویژه که او خود نیز این لقب را به صورت تشریفاتى به خویشتن داده،و یکى از القاب صد گانه اوست که گویا مىخواهد تعداد آنها را با نامهاى خداوند(اسماء حسنى)برابر سازد!! شمار نفرات ارتش عراق بر پایه منابع رسمى و غربى نزدیک به یک میلیون سپاهى است که همین رقمى است که دوست ما آورده است.
این دو بیتى به ما مىگوید که در سال 1986،این امیر عربى وجود خواهد داشت و سپاه میلیونى خود را به سوى ایران(فارس)به حرکت در مىآورد و سپس مىگوید ترکیه(بیزانس)و مصر نیز به کشور ایران حمله مىبرد ولى اژدها گونه که در آن نیرنگ و فریب نهفته است.گویا این،اشاره به پشتیبانى مادى و تبلیغاتى و سیاسى این دو دولت از صدام حسین در جنگ با ایران است(گذشته از آنکه مصر حمایت نظامى فراوانى هم کرد و اسلحه و نیروى بسیارى در اختیار عراق نهاد و نیروهاى ترکیه به حالت آماده باش براى کمک به صدام به سر مىبردند).
در آن هنگام،آبهاى خلیج فارس پر از ناوگانهاى جنگى غرب از کشورهاى مختلف بود که برخى آمریکایى و برخى انگلیسى و برخى فرانسوى و ایتالیایى یا نروژى...بودند،و همه در یک بسیج عمومى بر ضدّ ایران به سر مىبردند،زیرا ایران از قوانین بازى شطرنج آنها خارج شده بود،و موازنههاى قدرت را که ابرقدرتها تنظیم کردهاند؛به هم زده بود،و این بیرون رفتن بودن.که دنیا را بر ضد ایران بسیج کرده بود،ولى مردم حرف خود را زده بودند و تصمیم خود را بدون دخالت کسى از خارج گرفته بوند،ملت ایران به اینجا هم بسنده نکرد،بلکه در برابر شرق و غرب،
از خود بى باکى نشان مىداد و اعلام کرد که مىخواهد اسلام(دین خدا)را قانون و شریعت حاکم بر کشور قرار دهد و تودههاى میلیونى مردم ایران.به این کار حکم اعدام خود را که دادگاه بین المللى صادر کرده بود،امضا کردند،زیرا این از کارهاى ممنوع بود که هیچ یک از مسلمانان اجازه انجام آن را نداشتند.
«بیرون بروید.همه ژنو را ترک کنید (ساترن)از طلا به آهن تبدیل خواهد شد آنانکه مخالف رهبر ایرانى باشند،نابود خواهند شد پیش از خروج سخت،آسمان نشانههایى خواهد داشت».
(نهم-44) نخست ببینیم شهر ژنو چه جایگاهى در جهان امروز دارد.
ژنو شهرى است که در دورترین نقطه غرب سویس و در غرب دریاچهاى به نام (دریاچه ژنو)قرار دارد،و این بخشى از سویس است که مردم آن به زبان فرانسه سخن مىگویند.روشن است که سویس تنها یک زبان ندارد بله 70% مردم آن آلمانى زبان،و 19%فرانسوى زبان(منطقه شمال غربى)و 9%ایتالیایى زبان هستند و 1% دیگر هم به زبان لاتینى باستان معروف به رومانش سخن مىگویند بیشتر مردم سویس،دست کم دو زبان را به خوبى مىدانند.این شهر تابع روم بود و سپس مستقل شد و تابع هیچ کشورى نبود،تا اینکه در سال 1798 در زمان جنگهاى انقلاب فرانسه به تصرف فرانسویها در آمده تا زمان ناپلئون چنین بود.پس از شکست او در سال 1815،ژنو تابع سویس گردید.و مصلح بزرگ مسیحى(جان کالوین)آن را پایگاه تبلیغات پروتستان قرار داد و پیروان این مذهب در سراسر اروپا از ترس ستم و سرکوب روبه این شهر نهادند،و این شهر براى آنها مانند رم براى کاتولیکها شد، سپس در سال 1865 سازمان صلیب سرخ و دفتر جهانى کار در این شهر تأسیس شد.
پس از جنگ جهانى اول،این شهر،مقرّ جامعه ملل متحد شد که در روز 1920/1/10 کار خود را آغاز کرد،و هدف آن جلوگیرى از جنگ ویرانگرى مانند جنگ جهانى اوّل بود،طراحان جامعه ملل متحد،رئیس جمهور آمریکا و یک لرد انگلیسى و یک
ژنرال از آفریقاى جنوبى بودند!!،به راه افتادن جنگ جهانى دوّم ضربهاى خرد کننده بر جامعه ملل متحد و مهمترین هدف آن وارد آورد،و آن را منحل کردند و به جاى آن سازمان ملل متحد را پس از جنگ جهانى دوّم در روز 1945/10/24 به وجود آوردند و شهر نیویورک را مقرّ آن قرار دادند.ولى شهر ژنو همچنان مقرّ بسیارى از سازمانهاى فرعى ملل متحد و مؤسسات وابسته به آن،مانند سازمان بهداشت جهانى،ماند و امروز بیش از(200)سازمان جهانى در آن قرار دارند.همچنین مقر اتحادیه جهانى کلیساها در آن است و بسیارى از عهدنامهها در آن بسته مىشود گفتگوها و معاملات سیاسى و بازرگانى و نظامى و...در آن انجام مىگیرد.این شهر مرکز کنفرانسهاى بین المللى است.بنابراین ژنو در جهان جایگاه والایى دارد و یکى از لانههاى شیطان و پایگاههاى نیرنگ و فریب است که بر ضد ملتها به کار مىرود و در این دوره طولانى نقش آن همچنان پا بر جا بوده است.
[بنابراین نوستر دامس بر سر همه ساکنان ژنو فریاد مىکشد که از این شهر بیرون بروند و آن را رها کنند.دیدیم که ژنویک شهر جهانى و داراى یک ویژگى است که آن را مقرّ اداره بسیارى از کارهاى بین المللى مىسازد.او مىگوید:(هر یک از شما)او هم کسانى را که به نشستن بر سر میز مذاکرات و گفتگوها عادت کردهاند،در نظر دارد،نه تنها مردم ساکن این شهر.او سپس به آنان خبر مىدهد که روزگار طلایى و دوست داشتنى آنها به روزگار بدبختى و سختى و اسلحه و آتش است.او نامى از رهبر ایرانى مىبرد که بسیارى از مردم ژنو و جاهاى دیگر به نظر شما این رهبر ایرانى،جز آیة الله خمینى-رحمة الله علیه-چه کسى مىتواند باشد.او بود بر سر غرب و شرق فریاد کشید و گفت که(نه)ما را از هر گونه ذلت و وابستگى و خوارى نجات مىدهد.او مىخواست اسلام و مسلمان در عزّت و سرافرازى به سر برند و خود سرنوشت خویش را تعیین کنند و شرق و غرب در هیچ یک از امور آنها دخالت نکنند.او مىگفت:شما را با ما چه کار!!ما را به حال خود بگذارید تا به زندگى خود آنگونه که مىخواهیم بپردازیم.او با این فریاد،جهان را در برابر خود قرار داد.شهر ژنو و آنها که در آن گرد هم مىآیند مهمترین نقش را در نیرنگ بازى بر ضد این موج جدید داشتند که پیش آمدن و گسترش آن،را پیش بینى نمىکردند و کوشیدند آن را مهار کنند.در اینجا به یک پیشگویى از نوستر دامس مىرسیم که به آینده بسیار نزدیکى از زمان ما مربوط مىشود و مىگوید:آنها که در برابر رهبر ایران ایستادند،با سرنوشتى سیاه روبرو خواهند شد.آنها نابود مىشوند.به نظر من این نابودى تحقق یافته است، زیرا اگر به وضع ارتش عراق در جنگ خلیج نگاه کنیم مىبینیم که این ارتش کاملا بیچاره شده بود،ولى باز هم برخى از واحدهاى ارتش عراق به صورت ابزار سرکوب و ترور در دست صدام و پشتیبانان او باقى ماند تا بر سر ملت عراق بکوبد.
این ارتش طبعا مهمترین ابزار ضربه زدن به ملّت ایران در زمان رهبرى آیة اللّه خمینى
و هنگام جنگ عراق و ایران بوده است.و دیدیم که دست کم 200000 تن از افراد ارتش عراق با آتش نیروهاى آمریکایى و متحدان آنها در یک کشتار هولناک در تاریخ معاصر به خاک و خون افتادند و کسى بر آنها رحم نکرد،ولى بخش مهمتر این پیشگویى که نابودى سران این توطئه و محرّکان اصلى این جنگ و ویرانى و بدبختى در جهان است،هنوز باقى است و تحقق نیافته است.
خروج پر سر و صدایى که در اینجا از آن یاد شده،دو خروج است یکى خروج مردم ژنو و دگرگونى زمانه براى آنان و تبدیل رفاه و راحتى آنها به جهنم و دوّم خروج انبوه جمعیت گرسنه و ستمدیده و انتقام جویانى که در پى گرفتن حقوق خود و اجراى عدالت و تحقق صلح در سراسر جهان زیر فرمان پادشاه ترس،قیام مىکنند.
این همان اسماعیلى بزرگ و نیرومند در دین محمّد(ص)است که کسى در برابرش ایستادگى نمىتواند کرد.
علامات آسمانى در این مرحله بر ما روشن نیستند.
سپاهیان ایرانى
«رهبر ایران در اسپانیاى بزرگ نیرو جمع مىکند ناوگانى از کشتیها بر ضدّ مردان محمّدى از(پارت)و(ماد)که یونان را غارت مىکنند و پس از آن در بندر(یونى)بزرگ به انتظارى طولانى مىنشینند».
(سوّم-64) [پارت Perthia]نام دولتى بود که در ایران تشکیل شد(دولت پارتها در نیمه قرن سوم پیش از میلاد که اوج قدرت و وسعت آن در قرن اوّل پیش از میلاد،بود و سپس رومیان در حدود سال 39 ق.م آن را برانداختند،اردشیر اوّل توانست آن را دوباره بازسازى کند و دولت ساسانیان را پدید آورد).
[ماد Media]نام منطقهاى باستانى در شمال غرب ایران که زیر نفوذ امپراتورى آشورى بود.سپس مستقل شد و بخشى از امپراتورى پارس در زمان کورش کبیر در قرن ششم پیش از میلاد گردید.بنابراین مقصود،همین دو منطقه ایرانى است،که نشانى از کل ایران هستند.
[دریاى ایونى lonian]بخشى از دریاى مدیترانه است که میان دماغه ایتالیا و یونان محصور شده است.و اشاره به یکى از بندرهاى موجود در کرانه آن است.
و براى اشاره به یونان،نام برخى از جزایر را آورده که[سایکلدز Cyclades] خوانده مىشود.و مردان محمدى،طبعا مسلمانان و پیروان محمد(ص)هستند.
رهبر ایران،در اصل رهبر فارسى خوانده شده،و فارس نام کهن ایران است.نام ایران پس از سال 1935 معروف شد.روشن نیست که این رهبر ایرانى چه کسى
است؟احتمال دارد که یکى از فرماندهان یا دستیاران همان اسماعیلى بزرگ باشد که جهان را در سال 1999 به وحشت مىافکند،یا یکى از قهرمانان حوادث پیش از جنگ بزرگ یاد شده یا پس از آن باشد.در هر حال او نیروهایش را در اسپانیاى بزرگ جمع مىکند،که یقینا مقصود اسپانیا و کشورهاى اطراف آن یعنى اروپا است.این فرمانده ایرانى سپاهى از مسلمانان ایران(مردان محمدى از پارت و ماد)و همراه آنان ناوگانى دریایى مىآورد،ولى یک ناوگان دشمن براى جنگ با آنها،و جلوگیرى از پیشروى آنها،حرکت مىکند.
سپس به یونان مىرسد و در یکى از بنادر یونان یا ایتالیا(بندر دریاى ایونى)به انتظارى طولانى مىماند.روشن نیست که این انتظار از طرف ناوگان اسلامى است یا ناوگان دشمن که براى رهگیرى آمده است؟